محل تبلیغات شما

آراز خواهر زاده من هست و ده سالشه  مواقعی که خواهرم و همسرش خونه نباشن آراز رو میارن خونه ما اون هم یا با پلی استیشن مشغول میشه و یا تو کامپیوتر فیلم میبینه . امروز هم اومده خونه ما ،  بازیهای پلی استیشن رو که قبلا همه رو تموم کرده و اونهایی هم که در محدوده سنیش نیست رو چون از مادرش اجازه نداره بازی نمیکنه سایتهای دانلود فیلم هم که فیلتر شده و میبینم همینطور داره تو خونه میچرخه و بعد از کلی دور زدن میگه وااای خسته شدم . برای اینکه حوصله اش سر نره و هی سراغ من نیاد که وااای خسته شدم و. میگم برو از تو کتابخونه کتابهای قدیمی داریوش و کوروش رو بردار مثلا کتاب قصه های من و بابام . رفته کتاب رو برداشته حالا اومده کنار من نشسته و هی کتاب رو ورق میزنه و میخونه و میخنده و میخواد تصاویر رو برای من توضیح بده 

 مثلا خواستم سرگرمش کنم برای خودم کار درست کردم

 

سفر نخجوان بخش دوم

روزهای اول بازنشستگی

بالاخره بالاجبار بازنشسته شدم

رو ,هم ,خونه ,آراز ,تو ,کتاب ,خونه ما ,هم که ,و هی ,خسته شدم ,کتاب رو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کیونان روستای زادگاه من